امروزنوشت

پراکنده نویسی های یک سحر همیشه دانشور

امروزنوشت

پراکنده نویسی های یک سحر همیشه دانشور

امروزنوشت

ای مالک من، من ملک توام، در ملک توام، قائم به توام، جز تو مرا یار و پناهی نبود.

به حضرت مادر:
اهل دل چون نامه انشا می کنند
ابتدا با نام زهرا می کنند

به امام دل ها و آقای جان ها:
دشمن بداند ما موج خروشانیم
زائیده بحریم فرزند طوفانیم
در سنگر اسلام بگذشته از جانیم
بازو به بازو صف به صف ما آهنین چنگیم
سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
امروزنوشت - آقای بنیامین نتانتیاهو! از شما سپاسگزارم بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای بنیامین نتانیاهو

سلام، وقت بخیر

می دانم این روزها سرتان حسابی شلوغ است و فرصت چندانی برای مطالعه ی نامه من ندارید، اما به رسم ادب بر خود لازم دانستم که از زحمات اخیر شما در جهت احیای انسانیت در جهان عجیب امروز تشکر کنم. جهانی که تنها توپ و گلوله و تفنگ و خون می تواند وجدان عمومی بشر را به حرکت وادارد و شما و همپالکی هاتان تنها کسانی هستید که این نکته را خوب فهمیده اید.

همانطور که خودتان و جناب اوباما و جناب بوش و همکاران ادوار گذشته تان گفته اید اصرار شما بر قتل عام مردم غزه و فلسطین و عراق و افغانستان و سوریه و لبنان و قبل ترها ویتنام و ژاپن و چندین و چند کشور دیگر صرفا و صرفا برای حمایت از حقوق بشر و انسانیت بوده است و کیست که نداند شما با این کارتان به احیای وجدان عمومی مردم سراسر جهان که مسیری برای تحقق حقوق بشر است کمک می کنید.

بله جناب نتانیاهو

شما با حرکت تاثیرگذار خود مردم جهانی که اعتبار خودشان را هم در گرو انعکاس تصویرشان از جعبه جادو می دانند و هر روز با گردنی کج و چشم هایی که هر آن ممکن است از حدقه بیرون بزنند به جعبه ی کوچکی زل می زنند که این روزها آنقدر بزرگ شده است که می تواند یک جهان را ببلعد، را به فکر واداشتید تا به خاطر بیاورند گاه نسبت تصاویر واقعیت با خود واقعیت مانند نسبت مهر و عطوفت شما با قلب های کودکان غزه است. چه نسبتی میان سنگ و شیشه وجود دارد جناب نخست وزیر؟!

آقای نخست وزیر

نمی دانم این روزها وقت می کنید از صفحه جعبه بزرگ جادویتان به خیابان های جهان نگاه کنید، اما نه! قطعا نظارت بر عملکرد وزیر جنگتان و دریافت آمار کشته شده های هرروز در غزه و قلب های پاره شده ی کودکان و خانه های خراب و مردم آواره و تعداد موشک ها و بمب ها و سربازانی که به چنگ با بچه ها گسیل می شوند برایتان مهم تر از بررسی وضعیت خیابان های جهان است.

اما ما این روزها حسابی مشغول خیابان هائیم، خیابان هایی که باز هم به شما مدیون اند. مدیون اند چون شما و دوستانتان تنها کسانی هستید که توانستید آنها را به عرصه ای تبدیل کنید برای نمایش وحدت میلیون ها نفر از سراسر جهان، شما موفق شدید یک خواست و آرزوی واحد را به مردم سراسر جهان ببخشید و این کار بزرگی است جناب نتانیاهو! شما شرق و غرب عالم را یکی کردید و به همه نشان دادید ما هنوز هم می توانیم برای خواست های بزرگ متحد شویم و فریاد برآوریم و نترسیم و شما و قدرت پوشالی که به جنگ بچه ها می رود را به سخره بگیریم. این کار فقط از عهده ی شما و موشک ها و ارتش کودک کشتان برمی آید آقای نخست وزیر.

آقای نخست وزیر

از شما سپاسگزارم که پرده از حصر واقعی جهان اسلام برداشتید و بار دیگر به همه نشان دادید کعبه از فلسطین اسیرتر است. این واقعیت، راز مگویی است که هیچ کس را توان گفتن آن نیست، اما شما با تهور عمیقی که ریشه در جنونتان دارد هرروز و هروز پرده از این راز مگو برمی دارید. شما به همدستانتان هم رحم نمی کنید آقا و کاری کرده اید که مردم فلسطین مدام به دول عربی که مانند شمشیرهای در غلاف فقط به درد رقص نمایشی توریست های غربی و اسرائیلی می خورند، بد و بیراه بگویند و چشم امیدشان را از یاران گرمابه و گلستان شما بگیرند.

جناب نتانیاهو

از شما سپاسگزارم که به همه نشان دادید سازمان مللی وجود ندارد و روسای سازمان ملل تنها مترسک های سرجالیزی هستند که فقط بلدند برای گنجشک های کوچک و آزاده ای که می توانند تهدیدی جدی برای منافع آمریکا و شما باشند خط و نشان بکشند.

آقای نخست وزیر

شما در تعریف معنایی جدید برای جنون هم موفق بوده اید و این واقعا قابل تقدیر است. بعدها اندیشمندان علوم انسانی می توانند از مدل وحشتناک جنون که همان جنون اسرائیلی است سخن بگویند و بارزترین نمونه های این مدل را هم شما و اعوان و انصار و اسلافتان معرفی کنند. شما در عمق بخشیدن به نظریات علمی هم پیشتازید!

شما شگفت انگیزید جناب نخست وزیر

جناب نتانیاهو

موارد قدردانی از شما آنقدر زیاد است که قلم و ذهن و کلمات کم می آورند اما به علت وقت اندکی که دارید، قدردانی هایم را با همین مورد به پایان می رسانم.

آقای نخست وزیر

صمیمانه از شما سپاسگزارم که با خون مردم غزه درخت نفرت از اسرائیل را در قلب مردم سراسر جهان آبیاری کردید و از گسترش آرمان جهان منهای اسرائیل حمایت جانانه ای به عمل آوردید. شما کاری کردید که کودکان ما با خاطره ای که با خون کودکان غزه رنگی شده است بزرگ شوند، تا سال های بعد وقتی نام غزه و فلسطین و اسرائیل به گوششان برسد با تمام وجود از اسرائیل جعلی متنفر باشند و در قصه هایی که برای کودکانشان تعریف می کنند از اهریمنی به نام اسرائیل حرف بزنند و به بچه هاشان بگویند کودکان غزه اسرائیل را نابود کردند فرزندم! کودکان غزه...می دانید که پیام های مهم در سینه و اذهان کودکان به خوبی جاخوش می کنند و ارتش شما بهترین معلم برای روزهای مباد بچه های ماست.

چهره های بچه های ما را خوب به خاطر بسپارید جناب نتانیاهو؛ آنها در آینده راویان قصه نابودی و مرگ شما خواهند بود.

 


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۵۲
سحر دانشور
امروزنوشت - السلام علیک یا ام المومنین

برای روز حزن حضرت پدر امت و حضرت مادر چه تسلیتی می توان فرستاد؟! درک حال حضرت مادر در چنین روزی و حضرت رسول که بار سنگین فهم همه ما را بردوش می کشد از عهده چه کسی برمی آید؟ فقط فکر می کنم مثل امروزی باید خیلی سخت گذشته باشد بر قلب بزرگ و آسمانی پدر ما و حضرت مادر آسمانها! نبودِ حضرت خدیجه، حضرت ام المومنین جای بزرگی را برایشان خالی کرد؛ خالیِ خالی.. کاش می شد با تمام وجود برای این دو بزرگوار تسلیت فرستاد!

السلام علیک یا ام المومنین.

باربط نوشت: مثل امروزی مردم کوفه به امام حسین نامه نوشتند که بیا! مادر ما داغ دیگری پیش رو دارد و چه داغی؛ خدا رحم کند.

 چند وقت دیگر باید بگوئیم: کمر عمه خمیده است؛ خدارحم کند..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۰۹:۱۷
سحر دانشور
امروزنوشت - میراث قجری آقایان در تاکسی

صبح تاکسی منتظر شد تا برسم و سوار شوم، آقایی جلو نشسته بود و من رفتم عقب. بیست متر جلوتر دو نفر آقا خواستند سوار شوند، همیشه اینجور مواقع از آقای جلویی می خواهم لطف کند و عقب بنشیند که من جلو بروم؛ تا به حال هم هیچ مشکلی نبود. امروز اما آقای خیلی خیلی محترم راننده تاکسی دست آقای مسافر که می خواست عقب بیاید را گرفت، در ماشین را قفل کرد و گفت: من اجازه نمی دهم عقب بیاید، شما هم همانجا بنشین! در حالی که واقعا گیج شده بودم ترجیح دادم پیاده شوم و با مردی که ظاهرش آنقدر بی منطق بود هیچ بحثی نکنم. اما بعد فکری شدم چه دلیلی داشت این حرکتش؟ منطقی این بود که خانم جلو بیاید و آقایان عقب بنشینند! یکی از دوستانم به نکته خوبی در قالب غیرت اشاره کرد، از نظر فاطمه او مرد بی غیرتی بود. به نظرم درست می آید، اما این همه قضیه نیست. شاید او عصبانی بود که به نظرم صبح اول صبح چه دلیلی برای عصبانیت می تواند وجود داشته باشد؟ و خب نمی توان گفت هیچکس صبح اول صبح عصبانی نمی شود و من از کجای زندگی او خبر دارم؟! دوست دیگرم گفت به نظرم از نظر او، تو یک مذهبی هستی که مدام بلدی همه چیز را گنده کنی و او می خواست حقت را کف دستت بگذارد تا دیگر از این کارها نکنی! این هم نکته قابل تاملی است، یعنی واقعا ملت اینقدر اعصاب همدیگر را ندارند که آن آقا با یک مذهبی اینطور رفتار کند؟ آن هم خانم. بعد من بهشان گفتم به نظرم با همه عللی که می شود برای این رفتار تراشید یک مسئله را نباید فراموش کرد و آن اینکه امروز من وسیله امتحان آن آقا شدم و او وسیله امتحان من. او با رفتارش در مقابل حرکتی که هم صبغه انسانی داشت و هم دینی و من با خویشتن داری و فروخوردن غیظم در شرایطی اینچنین. البته عدو شود سبب خیر هم برای این ماجرا بیراه نیست چون با پیاده شدن از تاکسی توفیق زیارت امامزاده عبدالله را یافتم، خداراشکر.

البته این مسئله باعث شد همه مصائب تاکسی سواری خانم ها هم برایم پررنگ شود. بارها دیده ایم و شنیده ایم از این مسئله و ماجرای بد و حتی افتضاح نشستن آقایان در تاکسی؛ که دیگر جای هیچ حرفی باقی نگذاشته. در این شرایط اگر کسی چیزی بگوید فقط خودش را ضایع کرده! می خواهم بگویم بعضی آقایان به خودشان حق می دهند وقت سوار شدن، سرشان را به آرامی تکان بدهند و با لم دادن روی صندلی تاکسی، جوری بنشینند که گویی مبل عتیقه و تاریخی خانه پدریشان است که از جد بزرگ قجریشان بهشان ارث رسیده؛ و خانم بیچاره هم که اصلا وجود ندارد، این خوشبینانه ترین حالت است، اگر از مرض بعضی هاشان چیزی نگوئیم. واقعا آدم نمی داند در این شرایط چه کند، حتی گفتنش توی وبلاگ هم دل می خواهد چه اینکه بالاخره نگاه ها متوجهت می شوند. اما واقعا مسئله ای است برای خودش پررنگ که در زندگی اکثر زن ها وجود دارد. چه باید کرد با فهم عجیب بعضی مردها خدائیش؟

امروز حالیم شد دیگر نباید روی صندلی جلو هم حساب بازکنیم! البته می توان همچنان به وجود اینراننده تاکسی های نازنینهم امیدوار بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۶:۱۳
سحر دانشور
امروزنوشت - در ستایش نفهمیدن-1

                                 وقتی از «زن» حرف می زنیم

دقیقا از چه چیزی سخن می گوئیم؟

تاکید روی کلمه ای مرکب از دو حرف «ز، نون» در عنوان این نوشته، در طبیعی ترین شکل ممکن ما را به سمت اصطلاح «زن ایده آل» جهت می دهد، زن ایده آلی که باز هم در طبیعی ترین شکل ممکن باید ذیل کلمه ای از ترکیب پنج حرف «الف، نون، سین، الف، نون» یا همان انسان خودمان معنا شود. انسان ایده آل چگونه انسانی است؟ در طول این سوال می توان از سوال «زن ایده آل چگونه زنی است؟» رونمایی کرد.

یک نکته جالب میان بسیاری از دوستانم که به واسطه جنسیتم از میان همجنسانم برگزیده ام رایج است و آن اینکه می گویند بالاخره زن ایده آل و خوب چگونه زنی است؟ آیا یک زن محجبه زن ایده آل است و یا زن تحصیلکرده و یا زن شاغل و یا زن خانه دار و یا زن بیسواد و یا زن سنتی و یا زن مدرن و یا زن رئیس جمهور و یا زن وزیر و یا زن فعال اجتماعی و یا و یا و یا؟

 اصلا بگذارید اینطور بگویم: زن بودن کم کم دارد به یک سوال خیلی مهم تبدیل می شود چون هرکسی به خودش حق می دهد تو را آنگونه که می خواهد تعریف کند، دایره ایده آلی زنان بسته به نوع تفکر افراد تنگ و گشاد می شود و فرهنگ به فرهنگ و فرد به فرد فرق می کند و در این بین خود زنها هستند که گیج تر از همه و همیشه قدم برمی دارند. فرهنگ غرب تو را به یک شکل می خواهد و فرهنگ شرق به شکلی دیگر، اما وقتی زمانی می رسد که رهبر حکیم انقلاب زن ما را الگوی سوم جهانی می خواند، الگویی که فارغ از تعاریف شرق و غرب می تواند برای تحولِ زنانِ در مسیرِ شدن نسخه بپیچد یک عده این وسط برای خودشان نرخ تعیین می کنند و با دخالت دادن سلائق و علائق شخصیشان حد و حدود زن ایده آل را مشخص می کنند.

زنان ایده آل این افراد زنانی هستند یکدست، بی تفکر و اندیشه، وابسته به نظر دیگران و با فهمی پائین تر از مردها. کافی است زنی را پیدا کنید که بتواند حرف بزند، از آخرین کتابی که خوانده تعریف کند، نقدهایش را در خصوص فلان فیلم مطرح کند و در کل صاحبِ نظری باشد مخصوص به خودش، تجربه ثابت کرده اولین نکته ای که در خصوص او مطرح می شود این خواهد بود: این زن از وجوه زنانه بی بهره و یا کم بهره است! حال آنکه نمی توان زنی را یافت که با وجود همه این ویژگی ها بتواند از وجوه زنانه و زیبای خود چشم پوشی کند. گویی در ذهن همه ما زن بودن با نفهمیدن و تشخیص پائین گره خورده.

واقعیت این است که علی رغم رشد خوب زنان در مسیرهای کمتر تجربه شده توسط این قشر، مسیرهایی همچون اندیشه ورزی و تفکر، اکثریت مردان حاضر به پذیرش این تحول نبوده و نیستند؛ چه اینکه از نظر ایشان زن بودن به معنای تحولاتی از این دست نیست. حال آنکه رهبر حکیم انقلاب تربیت زنان متفکر، نویسنده و صاحب اندیشه را از برکات انقلاب اسلامی می دانند.

از منظر همان کسانی که برای خودشان نسخه می پیچند و به دور از حقیقت و شریعت، زن ایده آل را زنی با فهم پائین، منزوی و وابسته تعریف می کنند؛ زن باید صرفا در خانه بوده و در راستای اقدامات ایشان دست به فعل و انفعالات مختلف بزند. البته این نکته از منظر ایشان بزرگداشت خانه داری و خانواده داری نیست، بلکه مسیری است جهت به خدمت گرفتن زنان در راستای اهداف خودشان و نه مسیری جهت رشد زنان که اگر حضرت زهرا (س) خانه را بهترین مکان برای زن ترسیم فرمودند، در جهت رشد معنوی و بزرگداشت مقام وی بوده است و سوال مهم اینکه چند درصد از همین حضراتِ نسخه پیچ از این منظر به حضور زن در خانه می نگرند؟! و البته نگارنده تصریح می کند و به شدت هم معتقد است که حضور زن در خانه مسیری مهم جهت جهاد وی بوده و هست و البته در مسیر حقیقت عالم نمی توان از تفاوت های میان زنان چشم پوشی کرد که ای بسا زنی توانایی وزیر شدن را داشته باشد و در این جهت بر اعتلای نظام اسلامی بیفزاید! مسئله ی مهم ایفای نقش در مسیری است که به رشد معنوی فردی و اجتماعی فرد منجر شود، با تکیه بر پتانسیل های خدادادی.

حقیقت این است که هر فردی در قبال توانمندی ها و استعدادهای خود مسئول بوده و نمی تواند و نباید بی توجه به آنها در سطح پائینی از فهم و دانش و شعور زندگی کند. می خواهم بگویم هرکسی باید فرصت شکوفایی توانمندی های خود را غنیمت شمرده و در راستای رشد خود و جامعه اسلامی قدم بردارد.

این است که پیچیدن نسخه واحد و طرح آن به عنوان چهره ایده آل زن در جامعه اسلامی نه تنها صحیح نیست بلکه ظلمی مضاعف به کل جامعه محسوب می شود. جامعه زنان گستره واحدی یکدست و یک شکل نیست، بلکه مجموعه ای است متنوع و پویا و پرتحرک که با حفظ تفاوت ها و توانایی های مختلف، ذیل الگوی ثابت حضرت زهرا به عنوان سیده نساء العالمین در مسیر شدن حرکت می کند.

باربط نوشت: این نوشته ها ناشی از تجربیات زیست زنانه دختری است در جامعه امروز ایرانی. قبلا در دو پست به این مسئله پرداخته بودم اما پست های اخیرشیما علی آبادی عزیز دوباره به اون سمت هلم داد و شد اینی که می بینید و قطعا همینطور ادامه خواهند داشت در عناوینی متفاوت.

پ.ن: عنوان مطلب برگرفته از کتاب فوق العاده در ستایش بیسوادی اثر هانس ماگنوس انسنس برگر است.


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۰۴:۲۶
سحر دانشور
امروزنوشت - اشتغال زنان؛ فرصت ها و آسیب ها

اهمیت جایگاه نهاد خانواده در تعالی جامعه و تمدن سازی، زمینه پررنگ شدن مسائل مربوط به این نهاد را فراهم آورده است، به نحوی که با غور در آرای اندیشمندان مکاتب مختلف و همچنین بررسی ادیان آسمانی می‌توان به نکات طرح شده از منظر ایشان در خصوص خانواده دست یافت. مسائلی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم مناسبات اعضای خانواده یعنی همسران، فرزندان و پدر و مادر‌ها را نشانه گرفته‌اند.


اشتغال زنان با برقراری نسبتی وثیق با جایگاه زن، مسائل خانواده و آینده این نهاد مهم و همچنین مرتبط بودن با مسائل اجتماعی به نقطه‌ای قابل اتکا برای بررسی از سوی اندیشمندان مختلف تبدیل شده و شکل گیری بستری مناسب جهت تبادل نظر در این خصوص را رقم زده است.


نکته قابل توجه این است که نفس فعالیت زنان در گذشته‌های دور نیز وجود داشته است اما «اشتغال در مفهوم جدید، فعالیت اقتصادی زن در خارج از خانه است که محصول صنعتی شدن جوامع می‌باشد.» 1 که همین تعریف و جایگاه نو، بحث و بررسی پیرامون مسئله اشتغال را پدید آورده و زمینه تاثیرپذیری عمیق‌تر خانواده و جامعه از این مسئله را فراهم آورده است.


با دقت در تاریخچه فعالیت و کار زنان می‌توان به رگه‌هایی پررنگ از این فعالیت در شکلی متفاوت نسبت به امروز دست یافت. «فعالیت اقتصادی و کسب درآمد زنان از گذشته‌های دور میان ملت‌ها متداول بوده است. این فعالیت گاهی در قالب مشارکت در افزایش سرمایه و منابع مالی خانواده شکل می‌گرفت بدون آنکه زنان جداگانه درآمدی دریافت کنند، مانند همکاری زنان روستایی در کار کشاورزی، دامداری و ریسندگی و بافندگی.» 2 این حضور و نقش آفرینی زنان در فعالیت‌های اقتصادی با تغییر شرایط جامعه و ورود به عصر صنعتی، دگرگون شده و در شکلی جدید ظهور کرد.


«با پیدایش عصر صنعتی و پدید آمدن کارخانه‌ها و صنایع مدرن، هم مفهوم کار در علوم اقتصادی و هم مصداق فعالیت‌های اقتصادی دستخوش تحولاتی شد.» 3 این تحولات به تغییر مفاهیم مربوط به کار و شغل و در نتیجه حضور زنان در فضایی متفاوت با فضای کاری گذشته منجر شد. «با پیدایش کارخانه و مشاغل جدید فاصله معناداری میان خانه و کارخانه ایجاد شد. در این تغییرهای پیش آمده، اشتغال اغلب با حضور در محیطی دور از خانه و ساعت‌هایی معین محقق می‌شد. پس بسیاری از فعالیت‌هایی که در محدوده خانه انجام می‌شد از تعریف و مصداق کار خارج گردید.» 4


فضای به وجود آمده در جامعه ضمن ایجاد فرصت‌های مناسب برای بروز و ظهور توانایی‌های زنان در عرصه‌های مختلف، در لایه‌های آشکار و پنهان خود از نمایش استعدادهای خویش در زمینه پرورش مشکلات و پیامدهای سوء برای خانواده، زن و جامعه نیز ابایی نداشت، چه اینکه «اشتغال به شکل امروزی‌اش در گذشته وجود نداشت. بنابراین، مسائلی که امروزه پیرامون اشتغال بانوان وجود دارد مسائلی جدید است.» 5 مسائلی که ذهن بسیاری از کار‌شناسان و اندیشمندان را به خود مشغول داشته است.


شغل چیست؟ اشتغال زنان کدام است؟


اشتغال در لغت به معنای «به کاری پرداختن»، «به کاری سرگرم شدن» و «مشغول شدن به کاری» است. همچنین «توجه قلبی به کسی یا کاری» را گویند. 6 امروزه از منظر جامعه‌شناسی به کاری شغل می‌گویند که «در مقابل دستمزد یا حقوق منظم انجام می‌شود.» 7 از نظر اقتصاد دانان نیز اشتغال عبارت است از کوشش انسانی یا فعالیتی که در جهت تولید هدایت می‌شود.


منظور از زنان به طور مشخص جنس مونث در مقابل جنس مذکر است و از این منظر می‌توان در تعریف اشتغال زنان گفت: «فعالیت‌های اقتصادی زنان در بخش رسمی اشتغال نامیده می‌شود، که نیروی کار مزدبگیر دارد. در این بخش زنان از نیروی حمایت قانونی بیشتری برخوردارند. بخش غیررسمی شامل کارهایی از قبیل کارهای خانگی، خانه داری، پرورش فرزند و.... می‌شود کار در بخش غیررسمی به طور معمول اشتغال محسوب نمی‌شود.» 8


اشتغال زنان از منظر اسلام


با نگاهی به آیات و روایات می‌توان مشاهده کرد که از حق اشتغال زنان جلوگیری نشده است و همچنین از سوی دیگر می‌توان متوجه شد که اسلام اشتغال را وظیفه زنان نیز نمی‌داند و آن‌ها را در استفاده از این حق آزاد گذاشته است. حضور زنان شاغل در عصر پیامبر و فعالیت‌های اقتصادی ایشان در آن دوره نیز گواهی است بر این مدعا.


«با نگاهی به قرآن کریم و منابع روایی و تاریخی در می‌یابیم که اشتغال زنان به معنای کار درآمدزا به خودی خود هیچ ممنوعیتی در اسلام ندارد، بلکه به عنوان یک واقعیت، مفروض گرفته شده است. زنان مسلمان در زمان پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) در مشاغل گوناگونی همچون تجارت، خرما فروشی، صنایع دستی، ریسندگی، بافندگی، آرایش‌گری، خدمات خانگی، پرستاری، حضانت، اجاره املاک، چوپانی، عطر فروشی، تولید مواد خوشبو کننده و... به عنوان کار درآمدزا به فعالیت می‌پرداخته‌اند و به استثنای مشاغل فساد انگیزی مثل روسپی‌گری و آوازخوانی در مجالس گناه، هیچ مخالفتی با اشتغال زنان صورت نگرفته است، هر چند توصیه یا تشویق خاصی نیز نسبت به اشتغال زنان در متون دینی مشاهده نمی‌شود. پس می‌توان حکم اولی اشتغال زن در اسلام را جواز آن دانست، گرچه با ملاحظه قیود خاصی ممکن است احکام دیگری مثل کراهت یا استحباب به عنوان ثانوی برای آن ثابت شود.» 9

 


اما «از آنجا که از دیدگاه اسلام، اشتغال فقط هدف اقتصادی نیست بلکه جزئی از نظام کلی اجتماعی است که در آن باید اهداف معنوی، اخلاقی و دینی فرد و جامعه در جهت تعالی و کمال تامین گردد ضوابط و معیارهای کلی اشتغال را بیان کرده، ضوابط ویژه‌ای هم برای اشتغال زنان وضع نموده است که علاوه بر آن اهداف تحکیم خانواده نیز در نظر بوده است.» 10


برخی از این ضوابط و اصول را می‌توان اینگونه برشمرد:
1- تناسب شغل با ویژگی‌های زنانه
2- رعایت عفت و تقوا
3- رعایت حقوق همسر و فرزندان


آثار و پیامدهای اشتغال

بی‌شک اشتغال زنان دارای آثار مثبت و منفی است که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. برخی آثار مثبت را می‌توان اینگونه برشمرد: «افزایش آگاهی، تخصص یافتن به منزله زمینه اشتغال، اعتماد به نفس ناشی از حضور اجتماعی و استقلال مالی، بینش اجتماعی، تقویت پایگاه اجتماعی و در صورت نبود یا کم بودن فشار ناشی لز نقش‌های متعدد شادابی و نشاط.» 11 در کنار آثار مثبتی که می‌توان در مقوله اشتغال زنان یافت، انکار تبعات سوء و پیامدهای منفی که این مقوله بر جامعه، زن و خانواده تحمیل می‌کند کاری است مشکل و گرانبار. از این رو طرح مسائل و مشکلات جهت یافتن راهکار برای حل مشکلات وارده ضروری است. در نگاهی کلی می‌توان به چند پیامد منفی اشتغال زنان اشاره کرد:
• گرانباری نقش در نتیجه پذیرش کار خانه و بیرون به صورت همزمان
• تضاد نقش‌ها
• تغییر در هنجارهای اخلاقی
• احساس بی‌فایدگی و کاهش اعتماد به نفس در زنانی که خانه دارند و بیکار تلقی می‌شوند و دختران تحصیل کرده‌ای که در پی کارند.
• کاهش حمایت اقتصادی و بعضا عاطفی از سوی همسر
• تضعیف روابط درست و با نشاط زوجین
• تاثیر بر فرزند خواهی
• تاثیر بر روابط فرزند و مادر
• کاهش جمعیت
• شیوع تجرد زیستی 12


با دقت به این مسائل و رشد روزافزون نگاه‌های مبتنی بر تبلیغ و ترویج اشتغال زنان در جامعه یافتن راه حل برای مسئله‌ای اینچنین ضروری به نظر می رسد.


چند راه حل کلی


با توجه به اهمیت شغل و کار در پیشبرد اهداف جامعه و نیاز به نیروی کارآمد و متخصص برای تحقق اهداف مختلف در جامعه، لزوم تقسیم کار جدی مبتنی بر توانایی نیروهای انسانی رخ می‌نماید. در این راستا توجه جدی به مولفه‌هایی همچون انجام بهتر و سریع‌تر کار و رشد و تعالی نیروی نقش آفرین ضروری است.


توجه به نکاتی چند در مسئله اشتغال زنان می‌تواند یاریگر ما در مقابله با مشکلات مختلف باشد:


• در نظر گرفتن این نکته که اشتغال زنان یک حق است و نه وظیفه، در راستای مقابله با جو فکری که اشتغال زنان را یک اصل خدشه ناپذیر تصویر کرده و فضای فرهنگی خاصی را پدید آورده است.
• تفویض مشاغل بر اساس توانایی‌ها و استعدادهای فرد و همچنین لحاظ کردن جنسیت فرد در این مسئله. ضرورت توجه به لطافت‌های روحی زنان در سطح سیاست گذاری برای اشتغال زنان در این عرصه رخ می‌نماید.
• در نظر گرفتن مسئله ساعت کاری و تبدیل ساعات تمام وقت اشتغال زنان به ساعات پاره وقت که در کنار ایجاد شرایط متعادل متناسب با توانایی‌های جسمی زنان، می‌تواند به باز شدن فرصت‌های شغلی برای آقایان منجر شود.
• تعریف مشاغل خانگی مبتنی بر استعدادهای زن و گسترش فرصت‌های شغلی خانگی همچون صنایع دستی، هنرهای خانگی و....
• هماهنگی و همراهی زوجین در خانه در امر تقسیم کار جهت کاهش فشار پذیرش دو نقش از سوی زنان شاغل.
• ارتباط گسترده‌تر و مناسب‌تر زوجین با یکدیگر پس از ساعات کاری جهت کاهش اضطراب و فشارهای بیرون از منزل و پر کردن خلأهای عاطفی.
• پرهیز از وارد کردن مسائل کاری در محیط خانه و خانواده
• برنامه ریزی مناسب زوجین جهت هماهنگی بهتر در تربیت فرزندان


نتیجه گیری


مواجهه جامعه ایران و جامعه جهانی با اشتغال زنان واقعیتی است که فرصت چندانی برای انکار و یا ندیدنش نداریم، پس اهمیت جهت دادن اندیشه‌های متفکرین و کار‌شناسان در راستای کاهش آسیب‌های این مسئله جدی‌تر از همیشه رخ می‌نماید.

 

منابع:
1. مرضیه‌پور اصغر؛ زنان، اشتغال و ارزش‌های اخلاقی؛ کتاب اندشه‌های راهبردی زن و خانواده، جلد اول؛ ص 201
2. فریبا علاسوند؛ زن در اسلام؛ جلد دوم ص 265
3. ه‌مان ص 265
4. ه‌مان ص 266
5. ه‌مان ص 265
6. فرهنگ دهخدا
7. آنتونی گیدنز؛ جامعه‌شناسی ص 562
8. محسن قدیر؛ اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب؛ مجموعه مقالات ص 1145
9. کاظم علی محمدی؛ آسیب‌شناسی اشتغال زنان از منظر روانشانسی و اسلام
10. اشتغال زنان از دیدگاه اسلام؛ اندیشه‌های راهبردی زن و خانواده؛ جلد اول ص 359
11. فریبا علاسوند؛ زن در اسلام؛ جلد دوم ص270 و 271
12. ه‌مان؛ ص 273-274-275

انتشار درخبرگزاری دانشجو


,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۷
سحر دانشور
امروزنوشت - اینجا وبلاگ من است؛ وبلاگ خود خودم

وبلاگ های قبلی ام را خیلی زود می بستم، عمرشان بعضا به یک سال هم نمی کشید. چرا؟ چون با اسم مستعار می نوشتم و بعد از یک مدت حس بدی بهم دست می داد. بدم می آمد از خودم که می رفتم پشت یک اسم دیگر و از آن پشت حرف میزدم. حالا هر حرفی که می خواهد باشد؛ خب بدم می آمد و دست خودم نبود. تا اینکه رسیدم به امروزنوشت و حک کردن اسم خودم زیر همین عنوانی که کم دوستش ندارم. نه اینکه دیوانه اش باشم، که کلا علی رغم هیجان زدگی بیش از حدم هیچوقت نشده دیوانه چیزی باشم و این همه هیجان و انرژی که برای بعضی چیزها خرج می کنم، به خاطر دوست داشتن کمی بیشتر از حد معمولی است که نسبت به همان بعضی چیزها دارم. -البته قبول که دارید آدم ها و دوست داشتنشان فرق می کند با اشیا و چیزها؛ می خواهم بگویم هیجانم نسبت به دوست داشتن آدم ها همانی است که نشان می دهم!ـ خلاصه اینکه اسمم رفت بالای امروزنوشت. سال های اول فقط بعضی یادداشت ها و مطالب کلی بود و کم کم طی همین چند ماه که دقیقش می شود از مهر ماه 92، دیدم یکهو خودم دارم توی این وبلاگ زنده می شوم و بعضی حرف هایی که قبلا از گفتنشان توی این فضا ابا داشتم، دارد روی خطوط اینجا جاری می شود. کم کم دیدم چندان دلچسب هم نیست این رویه؛ و خب چندان شایسته نیست که یک زن، بانو و خانم، آن هم از نوع محجبه اش بیاید و اینجا از برخی درونیاتش و مسائلش بنویسد. -حالا ممکن است خیلی ها این حرف را قبول نداشته باشند، ولی من که قبول دارم!ـ بعد حساب کردم که من اهل مستعار نویسی هم نیستم که، پس چاره چیست؟ خب چاره اش را هم یافتم که حدس زدنش چندان سخت نیست و آن هم رمز برای مطلب بود دیگر. که چه؟ که دنیای زنانه ام برای خودم باشد و خودم و آنها که اجازه دارند به این دنیا وارد شوند. چرا؟ چون من دنیایی دارم که می توانم با دیگران به اشتراکش بگذارم، همین دنیای سخت اندیشه و فکر و کتاب و نوشتن و نظر را می گویم و دنیایی که فقط باید برای خودم باشد و خودمانی ها!یعنی زن های این دوره زمانه اینطوری اند دیگر. اگر قبلا فقط یک دنیا داشتند و آن هم دنیای خودمانی ها بود، حالا می توانند دنیای دیگری که می تواند برای غیرخودمانی ها هم باشد را رو کنند. این است که حضرت آقا می فرمایند این همه زن اهل فکر و مطالعه و صاحب نظر نعمت بزرگی است. راست هم می گویند خب.

همه اینها را نوشتم که بگویم زن های این دوره زمانه متفاوتند با بقیه دوره ها. کلا زن ها موجودات جالبی اند. ولی کمی دقت به دغدغه های دخترها و زن های نسل ما جالب است. مثلا شیمای عزیز زنان سرزمین من با آن جدیت و دقتی که در کار سخت خودش دارد و کلی اهل مطالعه است و عمیق و عجیب می فهمد، مدام از سحر دلمه پختن و بافتنی و آب دادن به گل ها و ظرف شستن حرف می زند یا نیلوفر قلم بافی های یک نیکولای آبی با کتاب های خوانده و نخوانده اش از یکی که باید باشد تا خودت را بدو بدو زودتر از او به خانه برسانی و برایش چای دم کنی حرف می زند یا زهرای زرنوشت که دائم خدا چراغ ایمیلش سبز است، صبح اول صبح که پا می شود برای فریضه، پس از نماز چای دم می کند بعد کامپیوترش را روشن می کند و بعد مرغ را برای ناهار در می آورد و بعد مائده را راهی می کند و وسطش مدام خبر کار می کند یا طهورای طهورا با آن قلم جذاب و فکر روان و زبان گویا وسط سفرهای تنهایی اش یکهو می نویسد سفر با همسفر می چسبد یا سارای عزیز نویسنده قبل از همه کتابهای چاپ شده و نشده اش یک مادر نمونه برای مطهره است و همسری ایده آل برای آقای همسر یا ریحانه کیمیای قلم با آن عمق فکر و قلم و اندیشه اش از مردی که همه زندگیش برای اوست حرف می زند یا..... و کلی یای دیگر خب! این یعنی زن ها رو به رشدند و رشد حقیقیشان در گرو شکوفا کردن پتانسیل هاشان است. نه خانه نشینی صرف و نه اشتغال محض؛ شکوفایی پتانسیل ها.

بی ربط نوشت و باربط نوشت: آن پست محجبه ها فرشته اند را به سفارش و نصیحت دا.م عزیزم، مردی که خیلی می فهمد و تاکید بر اینکه از نیکان روزگار است-آنقدر که آدم دلش می خواهد خیلی از مردها این شکلی باشند- برای وصفش کم است؛ برداشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۲۱
سحر دانشور
امروزنوشت - جان به فدای علی ات یا حسین

امروز در کنار میلاد باسعادت امام جواد (ع)، تولد حضرت علی اصغر هم هست؛ و چه روزی بزرگی است امروز که میلاد این دو بزرگوار توش جا شده. تبریک به حضرات معصومین، مومنین و شیعیان کمترین کاری است که ازم برمیاد.

گلویت را شبى ترسیم کردم/ و جاى تیر را ترمیم کردم

  کشیدم لحظه خندیدنت را / محبت را به خود تفهیم کردم

دلِ سوختگان شش ماهه حسین ابن علی، امروز ـ دهم رجب ـ به یاد دهم محرم الحرام می تپه! جان به فدای علی ات یا حسین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۴:۱۸
سحر دانشور
امروزنوشت - به خاطر جمال بی مثال یک دوست
یکی از دوستان خیلی خوب که رابطه مون می شه گفت با هم افلاطونی است؛ چه اینکه علی رغم حضور چندساله مون کنار هم با هم فقط در حد سلام علیک رابطه داشتیم و بعد از رفتنشون از دانشگاه تازه من فهمیدم چقدر می تونستیم دوستای خوبی باشیم و نبودیم و چقدر این خانوم خوبه و الان در حد یکی دو جمله توی ایمیل و نظر وبلاگ با هم در ارتباطیم ولی جنس این ارتباط از اون جنسای خاص و جالبه و کلی حرف دیگه، گفت کتاب معرفی کن و من تصمیم گرفتم از کتاب عمرم توی ادبیات حرف بزنم!
خدای چیزهای کوچک!
اونایی که منو از نزدیک می شناسن می دونن دارم از چی حرف می زنم. از کتابی که منو با ادبیات داستانی گره زد، اونقدر که برای اولین بار توی عمرم آرزو کردم کاش این کتابو من می نوشتم و اصلا به داستان نوشتن علاقه مندم کرد. فقط یک جنون عجیب می تونه کلمات این کتابو کنار هم ردیف کنه و اونم از سوزانا آرونداتی روی براومده! پنج نفر این کتابو ترجمه کردن ولی کی می تونه جادوی گیتا گرکانی رو انکار کنه؟ می خوام بگم ترجمه گیتا گرکانی که نشر علم منتشر کرده یه چیز دیگه اس و واقعا یه چیز دیگه اس. با کمی واقع بینی آمیخته با تخیل و البته با مطلق انگاری که شاید غیرمنظقی به نظر برسه به نظرم توی تمام رمان هایی که تا به حال خوندم این کتاب یه چیز دیگه اس! حالا شاید چند سال دیگه و یا چند ماه دیگه و یا چند ساعت دیگه که کتابی که دستمه رو تموم کردم نظرم عوض بشه؛ ولی خب توی این لحظه اینطور فکر می کنم و تابه حال هیچ داستانی نتونسته نظرمو عوض کنه! حتی داستانایی که غول های ادبیات جهان و ایران نوشتن. البته اینم بگم یه بار که با یکی از دوستانی که از قضا نویسنده هم هست حرف می زدیم اون گفت کتاب براش کمترین جذابیتی نداشته و خب قطعا درک می کنید که این برمیگرده به خیلی چیزای دیگه!
پس پیشنهاد منخدای چیزهای کوچک نوشته سوزانا آرونداتی روی و ترجمه گیتا گرکانی و منتشر شده توسط نشر علم هستش.
                                             
باربط نوشت: احساس کردم باید اینو بگم؛ من فارغ از گرایشات فمینیستی آرونداتی روی دارم از کتابش حرف می زنم. بحث من کتاب فوق العاده، قصه گویی شگفت انگیز و بیان تکان دهنده اعتراضیش نسبت به بسیاری مسائل جهانی شدن هست که توی لایه لایه قصه مطرح می شه.


,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۴:۵۴
سحر دانشور
امروزنوشت - یونس پسر ماهی

رسیده ام به قصه یونس نبی، آنجا که قومش را ترک کرده و با کشتی قصد جایی را کرده غیر از سرزمین خودش، آنجا که سرنشینان کشتی با قرعه یونس را طعمه آب می کنند، آنجا که یونس نبی توی شکم ماهی حرف می زند. حالا توی شکم ماهی ام، بدون ادعای پیغمبری و بدون ترک کردن قومی که پس از گریز من توبه کند. از خودم می گریزم و شب شکم ماهی است....

لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین

 باربط نوشت: این الرجبیون؟!

بی ربط نوشت: ای همدم روزگار چونی بی من؟/ای مونس و غمگسار چونی بی من؟

                          من با رخ چون خزان زردم بی تو/تو با رخ چون بهار چونی بی من؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۵
سحر دانشور
امروزنوشت - تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی؟!*

·خانواده فهیما اصرار داشتند برای ادامه تحصیل به کانادا برود و او هربار با خنده این مسئله را دور می زد. یکبار که پاپیچش شدم که چرا نمی روی و خب برو و تجربه جدیدی است و... با همان خنده همیشگی گفت: «چطور از مسجد دل بکنم؟»

·یکی از بچه ها برای ادامه تحصیل در یکی از دانشگاه های معتبر کشور با یکی از اساتیدش مشورت کرده بود، استاد به فائزه گفته بود: «ببینید خانوم این دانشگاه، دانشگاه خوبیه ولی.... ولی مسجدش باصفا نیست!»

·محبوب ترین استاد الهه ما که یکی از برجسته ترین اساتید کشور در حوزه کاری خودش است، از طرف یکی از دانشگاه های معتبر جهان در یکی از کشورهای به قول معروف توسعه یافته و صنعتی به کار دعوت شده بود. استاد در جواب درخواستشان گفته بود: «مشکلی ندارم، فقط یه شرط دارم و اون اینکه هماهنگ کنید من روزی سه مرتبه برم ایران؛ چون من باید هر صبح و ظهر و مغرب نمازمو تو مسجد محله مون بخونم!»

*درون آینه روبرو چه می بینی/تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی.... با همان ملودی شگفتی که همایون شجریان می خواند تا آنجا که می رسد به شگفت ترین قسمتش که: در آن گلوله آتش گرفته ای که دل است/ و باد می بردش! و باد می بردش............. سو به سو چه می بینی؟

پیشنهادنوشت:+اینو از دست ندین!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۳۰
سحر دانشور