وقتی از «زن» حرف می زنیم
دقیقا از چه چیزی سخن می گوئیم؟
تاکید روی کلمه ای مرکب از دو حرف «ز، نون» در عنوان این نوشته، در طبیعی ترین شکل ممکن ما را به سمت اصطلاح «زن ایده آل» جهت می دهد، زن ایده آلی که باز هم در طبیعی ترین شکل ممکن باید ذیل کلمه ای از ترکیب پنج حرف «الف، نون، سین، الف، نون» یا همان انسان خودمان معنا شود. انسان ایده آل چگونه انسانی است؟ در طول این سوال می توان از سوال «زن ایده آل چگونه زنی است؟» رونمایی کرد.
یک نکته جالب میان بسیاری از دوستانم که به واسطه جنسیتم از میان همجنسانم برگزیده ام رایج است و آن اینکه می گویند بالاخره زن ایده آل و خوب چگونه زنی است؟ آیا یک زن محجبه زن ایده آل است و یا زن تحصیلکرده و یا زن شاغل و یا زن خانه دار و یا زن بیسواد و یا زن سنتی و یا زن مدرن و یا زن رئیس جمهور و یا زن وزیر و یا زن فعال اجتماعی و یا و یا و یا؟
اصلا بگذارید اینطور بگویم: زن بودن کم کم دارد به یک سوال خیلی مهم تبدیل می شود چون هرکسی به خودش حق می دهد تو را آنگونه که می خواهد تعریف کند، دایره ایده آلی زنان بسته به نوع تفکر افراد تنگ و گشاد می شود و فرهنگ به فرهنگ و فرد به فرد فرق می کند و در این بین خود زنها هستند که گیج تر از همه و همیشه قدم برمی دارند. فرهنگ غرب تو را به یک شکل می خواهد و فرهنگ شرق به شکلی دیگر، اما وقتی زمانی می رسد که رهبر حکیم انقلاب زن ما را الگوی سوم جهانی می خواند، الگویی که فارغ از تعاریف شرق و غرب می تواند برای تحولِ زنانِ در مسیرِ شدن نسخه بپیچد یک عده این وسط برای خودشان نرخ تعیین می کنند و با دخالت دادن سلائق و علائق شخصیشان حد و حدود زن ایده آل را مشخص می کنند.
زنان ایده آل این افراد زنانی هستند یکدست، بی تفکر و اندیشه، وابسته به نظر دیگران و با فهمی پائین تر از مردها. کافی است زنی را پیدا کنید که بتواند حرف بزند، از آخرین کتابی که خوانده تعریف کند، نقدهایش را در خصوص فلان فیلم مطرح کند و در کل صاحبِ نظری باشد مخصوص به خودش، تجربه ثابت کرده اولین نکته ای که در خصوص او مطرح می شود این خواهد بود: این زن از وجوه زنانه بی بهره و یا کم بهره است! حال آنکه نمی توان زنی را یافت که با وجود همه این ویژگی ها بتواند از وجوه زنانه و زیبای خود چشم پوشی کند. گویی در ذهن همه ما زن بودن با نفهمیدن و تشخیص پائین گره خورده.
واقعیت این است که علی رغم رشد خوب زنان در مسیرهای کمتر تجربه شده توسط این قشر، مسیرهایی همچون اندیشه ورزی و تفکر، اکثریت مردان حاضر به پذیرش این تحول نبوده و نیستند؛ چه اینکه از نظر ایشان زن بودن به معنای تحولاتی از این دست نیست. حال آنکه رهبر حکیم انقلاب تربیت زنان متفکر، نویسنده و صاحب اندیشه را از برکات انقلاب اسلامی می دانند.
از منظر همان کسانی که برای خودشان نسخه می پیچند و به دور از حقیقت و شریعت، زن ایده آل را زنی با فهم پائین، منزوی و وابسته تعریف می کنند؛ زن باید صرفا در خانه بوده و در راستای اقدامات ایشان دست به فعل و انفعالات مختلف بزند. البته این نکته از منظر ایشان بزرگداشت خانه داری و خانواده داری نیست، بلکه مسیری است جهت به خدمت گرفتن زنان در راستای اهداف خودشان و نه مسیری جهت رشد زنان که اگر حضرت زهرا (س) خانه را بهترین مکان برای زن ترسیم فرمودند، در جهت رشد معنوی و بزرگداشت مقام وی بوده است و سوال مهم اینکه چند درصد از همین حضراتِ نسخه پیچ از این منظر به حضور زن در خانه می نگرند؟! و البته نگارنده تصریح می کند و به شدت هم معتقد است که حضور زن در خانه مسیری مهم جهت جهاد وی بوده و هست و البته در مسیر حقیقت عالم نمی توان از تفاوت های میان زنان چشم پوشی کرد که ای بسا زنی توانایی وزیر شدن را داشته باشد و در این جهت بر اعتلای نظام اسلامی بیفزاید! مسئله ی مهم ایفای نقش در مسیری است که به رشد معنوی فردی و اجتماعی فرد منجر شود، با تکیه بر پتانسیل های خدادادی.
حقیقت این است که هر فردی در قبال توانمندی ها و استعدادهای خود مسئول بوده و نمی تواند و نباید بی توجه به آنها در سطح پائینی از فهم و دانش و شعور زندگی کند. می خواهم بگویم هرکسی باید فرصت شکوفایی توانمندی های خود را غنیمت شمرده و در راستای رشد خود و جامعه اسلامی قدم بردارد.
این است که پیچیدن نسخه واحد و طرح آن به عنوان چهره ایده آل زن در جامعه اسلامی نه تنها صحیح نیست بلکه ظلمی مضاعف به کل جامعه محسوب می شود. جامعه زنان گستره واحدی یکدست و یک شکل نیست، بلکه مجموعه ای است متنوع و پویا و پرتحرک که با حفظ تفاوت ها و توانایی های مختلف، ذیل الگوی ثابت حضرت زهرا به عنوان سیده نساء العالمین در مسیر شدن حرکت می کند.
باربط نوشت: این نوشته ها ناشی از تجربیات زیست زنانه دختری است در جامعه امروز ایرانی. قبلا در دو پست به این مسئله پرداخته بودم اما پست های اخیرشیما علی آبادی عزیز دوباره به اون سمت هلم داد و شد اینی که می بینید و قطعا همینطور ادامه خواهند داشت در عناوینی متفاوت.
پ.ن: عنوان مطلب برگرفته از کتاب فوق العاده در ستایش بیسوادی اثر هانس ماگنوس انسنس برگر است.
,,