امروزنوشت

پراکنده نویسی های یک سحر همیشه دانشور

امروزنوشت

پراکنده نویسی های یک سحر همیشه دانشور

امروزنوشت

ای مالک من، من ملک توام، در ملک توام، قائم به توام، جز تو مرا یار و پناهی نبود.

به حضرت مادر:
اهل دل چون نامه انشا می کنند
ابتدا با نام زهرا می کنند

به امام دل ها و آقای جان ها:
دشمن بداند ما موج خروشانیم
زائیده بحریم فرزند طوفانیم
در سنگر اسلام بگذشته از جانیم
بازو به بازو صف به صف ما آهنین چنگیم
سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۴ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

زندگی-همان حیات که قطعا فراتر از همین هفتاد سال عمر کوتاه است- همیشه قواعد خاص خودش را داشته و دارد، از قوانینی که می بینیم و لمس می کنیم گرفته تا قوانینی که ممکن است ندیده باشیم ولی مطمئنیم هستند و بالاخره یک جایی و یک جوری موفق به دیدنشان می شویم. همین است که خودمان را موظف می کنیم به رعایت قوانین زندگی و حیات. حالا اگر یک نفری، دو نفری، سه نفری و یا اکثریت مان شروع کنیم به شکستن قوانینی که می دانیم وجود دارند و بنابه دلایلی بهشان پشت پا می زنیم و بی خیالشان می شویم، همه چیز برعکس می شود. آنوقت همان قوانین حیات ایجاب می کند که طبق روشی که مردم پیش گرفته اند همه چیز پیش برود و در این بستر حقوق ضایع شود- چه اینکه ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم-و آنوقت آن بنده خدایی که سعی می کند به قوانین حقیقی-و نه جعلی که ساخته و پرداخته بیخیالی ما به قوانین حقیقی هستند- پایبند باشد دچار مشکل می شود؛ کارش پیش نمی رود، گره به کارش می افتد و زندگی اش می شود یک کلاف در هم پیچیده که پیروی از قوانین حقیقی برایش به ارمغان آورده. این می شود ابتلا! حالا طرف باید چوب پایبندی اش را بخورد و از خدا بخواهد بهش صبر بدهد که نه تنها با این شرایط کنار بیاید بلکه ایمانش هم حفظ شود و یکهو نزند و همه کاسه کوزه ها را روی سر خدا و پیر و پیغمبر خراب نکند! فکر می کنم این عصر فروبستگی که ازش حرف می زنند باید همچین شرایطی باشد!

خدا به همه مان رحم کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۷
سحر دانشور

بیا کمی دروغ بگوئیم!

من می گویم خسته شدم

تو بگو

تمام می شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۵
سحر دانشور

وسط مراسم اعتکاف، حاج آقا بالای منبر در جهت ادخال سرور فی قلوب المومنین می فرمایند: شوهرقاپونه این روزا! که یعنی دختران ما در به در شوهر و مرده همسرند. بعد هم که با اعتراض برخی مواجه می شود حق به جانب می گوید که قصدم مزاح بود و خواهرها ناراحت نشوند. اما ریشه این شوخی نه چندان درست و ای بسا زشت حاج آقا چیست؟

به نظرم مسئله برمی گردد به شرایط امروزی و اینکه زن ها واقعا فکر می کنند بدون همسر می میرند و اگر شوهر نکنند چه ها که نمی شود! قبول که ازدواج خوب است و تجرد بد و اصلا کیست که منکر این اصل باشد اما نکته در تفکری است که شوهر کردن به هر قیمتی را توجیه می کند! این هر قیمتی همان تحقیر روحی، روانی و جسمی است که زنان بر خود روا می دارند برای به دست آوردن همسر. جسمی اش که همان بلاهایی است که بر سر ظاهر و چهره خود می آورند، روحی و روانی اش هم همان دل دادن هر روزه به هر مردی است به امید اینکه بالاخره یک کدامشان دختره را «بگیرد»! بله «بگیرد»!

همین تصور و تفکر باعث می شود تا آقایان محترم مطمئن باشند روی هر دختری که دست بگذارند جواب مثبتشان قطعی است، چرا؟ چون دخترها مرده شوهرند و شوهر قاپون است!

دوستی می گفت سه برادر دارم که هیچ دختری باهاشان ازدواج نمی کند، بعد از کلی دلسوزی برای برادرهای این دوست و تف و لعنت کردن دخترها کاشف به عمل آمد آقایان دست روی دخترهایی می گذارند که از هیچ نظر بهشان نمی خورد و به شدت از نظر فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر متفاوتند منتها برادران محترم خانم فقط و فقط در پی زنان ویژه اند! چرا؟ چون به گمانشان زنان به شدت دست یافتنی شده اند! این مسئله به کی برمی گردد واقعا؟

زنان سرزمین من که دراز باد عمر بابرکت و عمیق باد اندیشه اش همواره گفته است که دختران باید به تقویت خود و جایگاهشان بیندیشند! کاملا هم درست است، تا وقتی زنان خود را باور نکنند همواره جوری رفتار می کنند که در دسترس اند و قابل وصول، آنوقت است که به جای قانون همیشگی طبیعت که مرد را در پی زن روانه می کرد زن را دربه در مردان می بینیم و شوهرقاپون به شوخی مجلس بسیاری تبدیل می شود.


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۷
سحر دانشور
از نبودن بلاگفا باید یک ماهی گذشته باشد. خیلی حیف است نوشته های شش سال آدم با یک اشاره بپرند و تقریبا هیچ نشانی ازشان باقی نماند، اما خب دنیاست دیگر و دار فنا که کل من علیها فان الا وجه ربک! همین شد که ما هم دل کندیم از آنجا و موقتا آمدیم اینجا. اگر بلاگفا برگشت که فبها، اما اگر برنگشت اینجا هم خانه خوبی به نظر می رسد و کنار آمدن باهاش آنقدرها سخت نیست. پس دوباره رحل اقامت در اینجا افکندیم به امید روزی که مقیم دائم دار قرار باشیم.
پس بسم الله الرحمن الرحیم/ هست کلید در گنج حکیم...
بعد از سخنرانی امروز حضرت آقا امیدوارم باز همه شروع نکنیم به تکرار صحبت های ایشان. حالا وقتش است طبق گفته حضرتشان اندیشمندان و حوزوی ها و دانشگاهیان شروع کنند به استخراج شاخصه های صحیح و حقیقی اندیشه های امام تا هنرمندان و اهالی رسانه به ترویج و تثبیت شاخصه ها در میان لایه های مختلف جامعه بپردازند. تکرار صحبت های حضرت آقا کار ما نیست، هرکس باید در پی وظیفه اش باشد و آن را بیابد البته.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴
سحر دانشور