بازی اشکنک نداشت
یکم- 22 خرداد 1384: صندوقها آرا را در آغوش می گیرند و باز پس دادنشان یعنی شمارش نوشته ها و رویت کردن آنچه که در ذهن ملت می گذرد و بیرون آمدن نام یک نفر! جمهور مردم کسی را برگزیده که به مذاق برخی ها خوش نمی آید و این بهانه ای است برای بنا نهادن خشت اول دیواری که کج است پس تا ثریا کج می رود.
قمار می کنند با هرآنچه که دارند و نشان می دهند تنها سیاست باز نیستند که قمار بازی می تواند روی دیگر سیاست بازی باشد. هرجا که بازی است بیهودگی هم هست و سیاست بازان قماربازان قهاری هم می شوند، این است که بازی در می آورند که زندگی و مردم و جمهوریت برایشان بازی ای بیش نیست. اما میز قمار رقیب می خواهد و رقیبی نیست، پس با خودشان قمار می کنند و چون زنگیان مست هل من مبارز می طلبند و با هر آشوب فریاد می زنند بازی اشکنک داره سر شکستنک داره! همه چیز برایشان بازی است و بازی برد و باخت دارد و آنها علی رغم بازی گریشان قواعد را نمی دانند.
با رقیب که می بازند «ت ق ل ب» بهانه می شود اما باخت بی رقیبشان بر سر میز قمار توجیهی ندارد؛ زده اند و شکسته اند و هزینه کرده اند و هزینه ساخته اند و آبرو را ریخته اند و دیگر هیچ.
بزرگان می دانند از یک بازی ناجوانمردانه تنها انگ ها و برچسب ها باقی می ماند و زخم های بی بهبود. عده ای دروغگو و دیکتاتور و دشمن مردم و دزد و هزار و یک چیز دیگر می شوند و آبرویشان حراج می شود؛ اما مردم تماشاگران خوبی اند و نجیب و آرام. فهم بازی گران برایشان آسان است و «ف ت ن ه» را از دل فریادها می شناسند حتی اگر همه جا تیره و غبارآلود باشد.
دوم- 24 خرداد 1392:بازی را زودتر شروع کرده اند با همان قواعد ناجوانمردانه! با تهمت و دروغ. چون شیاطین درگوشی نجوا می کنند و هلهله ها را حواله می کنند برای بعد، چهباز هم همه چیز برایشان بازی است و هیچ رنگی را برنمی تابند و زنگ ها را از پیش به صدا درمی آورند. شاید خوانده اند حنایشان دیگر رنگی ندارد!
انتخابات «آ ز ا د» از دل گمگمه هاشان بیرون می آید تا تداعی گر «ت ق ل ب» باشد؛ تقلب زمانی است که مردم نخواهند دستشان با حنای آنها رنگی شود و انتخاب آزاد مرزهایش را از نگاه آنها وام می گیرد. گمگمه پشت گمگمه...
کاغذها که به صندوق وارد می شوند، نامشان که بیرون می آید بازی را تمام شده می دانند و آماده سر دادن هلهله، اما هنوز نفهمیده اند رقیبشان اهل بازی نیست که اگر بود همان چهار سال پیش بازیشان می داد. رقیب جدی تر از این حرفهاست و سیاست برایش عین دیانت است و دیانت از لهو و لعب و لغو و بازی به دور، پس بازی نمی کند و آرام و نجیب، انتخاب جمهور مردم را شکرگزار است.
برد برای رقیبش حنایی است که مردم رنگش را پذیرفته اند حتی اگر مورد پسند خودش نباشد و روسیاهی به سیاست بازان قماربازی می ماند که ذغال وار سفیدی را در گرو رنگ خود می دانند ولاغیر!
نامشان از صندوق دولت دروغگو و نظام دیکتاتور بیرون می آید و همین دولت متقلب و نظام دیکتاتور دیروز، امروز دموکرات ترین انتخابات را برگزار می کند.
می خواهم بگویم برد شیخ حسن سند روسفیدی نظام و انقلاب و روسیاهی قماربازان سیاست باز است. برد شیخ حسن نظام را آماده جهشی بزرگتر از پیش کرده است.
پ.ن: ما شکست خوردیم، اما این شکست از آن شکست هایی است که می ارزد به هزار و یک پیروزی! ما شکست خوردیم تا ببینیم کسانی که تا چند وقت پیش می گفتند انتخاباتی در ایران وجود ندارد امروز می گویند دموکرات ترین انتخابات انتخابات ایران است، ما شکست خوردیم تا به چشم ببینیم خودمحوری ها را، ما شکست خوردیم تا ببینیم نجابت و متانت اصولگرایانی را که چماق به دست خوانده می شوند، ما شکست خوردیم تا مرور کنیم عکس العمل های بازندگان مختلف تاریخ را، ما شکست خوردیم تا ببینیم ادعای خط امامی بودن چقدر توفیر دارد با عمل به خط و رای امام، ما شکست خوردیم تا نشان دهیم ملاک های برد و باخت در قاموس انقلاب و انقلابی فرق می کند! بله ما بلافاصله بعد از فتنه ۸۸ شکست خوردیم تا این دو حادثه عظیم پشت سر هم در حافظه تاریخ ثبت و ضبط شوند؛ باشد برای آیندگان.
بخوانید:به رئیس جمهور محترم آقای حسن روحانی. تقی دژاکام
شکوه شکست. سجاد صفار هرندی
آقای هاشمی! می دانید چرا کسی سطل آشغال آتش نمی زند! مسعود ده نمکی
انتشار و انعکاس درتریبون مستضعفین،خبرنامه دانشجویان ایران،خط نیوز،سایت خبری 598،بی باک نیوز،سایت حیات طیبه(ستاد مردمی دکتر جلیلی)